سید محمد حسینی چه می کند

عاقبت این مجری محبوب اما فراری

سید محمد حسینی امروز کم‌کار است و به غیر از یک تئاتر درجه سوم که با همکاری مینا لاکانی به روی صحنه برده، فعالیت دیگری ندارد.
 به نقل از نامه نیوز، خیلی دور نبود. زمانی که شبکه 5 تلویزیون یا همان شبکه تهران چنان تلویزیون را قبضه کرده بود که مردم دیگر استان‌ها حسرت ندیدنش را می‌خوردند و یکی از عوامل این محبوبیت چیزی نبود جز حضور یک مجری سر زنده و شوخ طبع که یک تنه تمام مخاطبان تهرانی را جذب خودش کرده بود.

سید محمد حسینی طباطبایی ۱۴ خرداد ۱۳۴۸ در فیروزکوه متولد شد. وی از ابتدای شروع به کار شبکه تهران تا سال 1384 مجری تلویزیونی این شبکه بود که برنامه‌های او خصوصا با سید کاظم احمدزاده محبوبترین مجری صداوسیما چه بر سر خودش آورد؟ هواداران فراوان زیادی داشت. او اولین مجری صدا وسیما بود فضای اجرای خودش را از قالب خشک و جدی خارج کرد و اغلب در برنامه‌های خودش آواز می‌خواند و مردم نیز به واسطه این سبک جدید و شاد او را دوست داشتد.


 سید محمد حسینی

حسینی در دهه هشتاد عملا سوپر استار اجرا بود و حضورش در هر برنامه‌ای تضمین پربیننده شدن آن را به همراه داشت. از شوهای تلویزیونی و مناسبتی گرفته تا مسابقات حضوری و تلفنی، همه و همه به واسطه وجود این پدیده فیروزکوهی دیده می‌شدند. آن روزها نه احسان علیخانی و فرزاد حسنی بودند و نه علی ضیا و محمد سلوکی. بنابراین سید محمد آنقدر رشد کرد که دیگر اجرای مهمترین برنامه‌های تلویزیونی نظیر جشن رمضان را به او می‌سپردند.در اولین سال روی کار آمدن دولت نهم به ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، خیلی بی‌سروصدا از ایران رفت و مدتی از او هیچ خبری نبود. ابتدا در دوبی کوشید که در اولین شبکه خصوصی مجاز ایران، مجری اول باشد اما آن شبکه راه نیفتاد و او ناراضی و سرخورده به آمریکا رفت تا بخت خودش را آنجا بیازماید.

در آمریکا مدتی به عنوان شومن مشغول به فعالیت بود، پس از آنکه تاریخ مصرفش در تلویزیون‌های ماهواره‌ای به سر رسید در رسانه‌های سیاسی با رویکردهای تند علیه ایران ظاهر شد. از آنجا که وی چندین سال در ایران به عنوان شومن فعالیت داشت و از محبوبیت نسبی برخوردار بود از او دعوت به عمل آوردند تا هم در صدای آمریکا و هم در تلویزیون پارس برنامه اجرا کند. پس از آنکه رسانه‌های ضدانقلاب از او بهره‌برداری کردند، دیگر خبری از او در آن رسانه‌ها نبود.


 

او امروز کم‌کار است و به غیر از یک تئاتر درجه سوم که با همکاری مینا لاکانی به روی صحنه برده، فعالیت دیگری ندارد. گاهی در فیسبوک ایده سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را مطرح می‌کند و گاهی هم به مقدسات مردم توهین می‌کند اما تنها چیزی که عایدش شد یک خاطره غبار گرفته و کمرنگ در ذهن مردم است که هنوز هم گاهی او را به واسطه جشن رمضان و کاظم احمد‌زاده به یاد می‌آورند نه حرف‌هایی که زد و احتمالا در آینده خواهد زد. 
 

بیوگرافی شادی صدر

شادی صدر
شادی صدر متولد ۱۳۵۳ وکیل و روزنامه‌نگار فمینیست ایرانی و فعال حقوق زنان به شمار می آید. او در حدود پانزده سالگی با ماهنامه سروش نوجوان وارد حوزهٔ روزنامه‌نگاری شد، سپس با ماهنامه همشهری همکاری کرد. در دانشگاه رشته حقوق را انتخاب کرد و دبیر سرویس حقوقی روزنامه زن شد.
صدر به عنوان یکی از مخالفان جمهوری اسلامی مدتی است به آمریکا مهاجرت کرده و به دلیل سخنان ضدایرانی خود به بهانه دفاع از حقوق زنان جوایز متعددی را از نهادهای وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی دریافت کرده است، در جدید‌ترین اقدام خود دست به تاسیس یک سازمان جدید زده است.
«شادی صدر» که پای ثابت سخنرانی‌های ضداسلامی و ضدایرانی در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا است، پس از ناکامی در اجرای طرح «کمپین علیه حجاب» مدتی را سکوت کرده بود، با استفاده از یک بودجه هنگفت که منبع آن مشخص نیست، سازمانی را تحت عنوان عدالت برای ایران تاسیس کرده و به دنبال اجرای برنامه‌های ضدایرانی است.

ماجرای فرار مسیح علی نژاد روزنامه نگار سیاسی

 
به گزارش خبرنگار سرویس زنان جهان، پس از پیروزی قاطع احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و شکست اصلاح طلبان معصومه علی‌نژاد، خبرنگار نه چندان ویژه ای که همیشه دور و بر خاتمی بود در روزنامهٔ اعتماد ملی مقالهٔ توهین آمیزی علیه رئیس جمهور و مردم به نام «آواز دلفین‌ها» نوشت . 

این مقاله توهین آمیز منجر به عذر خواهی مهدی کروبی (مدیر مسئول روزنامه) شد. اما در همین شرایط که مردم منتظر عذر خواهی این  خبرنگار گستاخ و هتاک بودند، هفته‌نامهٔ تایم در یک جانبداری معنادار، در این باره مقاله‌ای به نام «’عیسی‘ در برابر احمدی‌نژاد» نوشت و از آن زمان معصومه علی نژاد که پیش از این خود را "جوجه اردک زشت " نامیده بود این لقب انگلیسی را روی هوا گرفت و خود را به زعم انگلیسی ها مسیح دانست. 

معصومه علی نژاد خبرنگاری را از سال 1378 با روزنامه همبستگی آغاز کرد. 

وی خبرنگار پارلمانی خبرگزاری ایلنا در مجلس ششم بود که به دلیل بی احترامی به قوانین و سرقت یکی از اسناد اداری از مجلس هفتم اخراج شد! 



علی نژاد پس از آن هر چند روز یک بار در ستون "دماسنج" روزنامه ی اعتماد ملی به نقد دولت می پرداخت. 

وی دو کتاب به نام های "تحصن"(گذر و نظری بر رویداد تحصن در ششمین مجلس شورای اسلامی) و "تاج خار" نوشته و با مساعدت دوستان دوم خردادی خود و نشر رسانش آن ها را به چاپ رسانده است. او حتی در میان همفکران خبرنگار خود بیشتر به یک فرصت طلب شناخته شده است تا یک خبرنگار در معنای واقعی آن. 



علی نژاد که مقداری هم توهم خبرنگار ویژه داشت، در تابستان ۱۳۸۸، مدتی را در ایالات متحدهٔ آمریکا به سر برد و تلاش کرد با باراک اوباما مصاحبه کند وی که خدمات بسیاری را توسط مقالات خود در نشریات اصلاح طلب به دوستان آمریکایی اش کرده بود هرگز تصور نمی کرد که او را مدتها سر بدوانند و نهایتا دست خالی برگردد. 

این رفتار توهین آمیز با یک دوست قدیمی از سوی یانکی ها در حالی بود که ویزای آمریکا به منظور مصاحبه با اوباما به او داده شده بود، اما تا زمان پایان مهلت ویزایش، موافقت دولت آمریکا با درخواست مصاحبه نهایی نشد و علی‌نژاد دست از پا درازتر به انگلستان برگشت. 

علی نژاد که از همسرش طلاق گرفته است با برخوردی قهر آمیز تمام شرع مقدس و قوانین اسلامی را مورد هجمه قرار داده و تصور می کند همه چیز اگر آن طور که او فکر می کند اتفاق بیفتد آن وقت بدون اشتباه است. به طور نمونه وی حتی زنان نماینده را در سفرهای خارجی به داشتن رفتارهای معقول تر تشویق می کند و عکس العمل منفی آنها را در برابر مشروبات الکلی مورد تمسخر قرار می دهد. 

علی نژاد با همان قلم سرشار از احساسات دائما در حال مقایسه مردم ایران با کشورهای غربی است و جالب این جاست که تیغ تیز انتقاداتش را همواره روی صورت مردم خودش هم می کشد و با دلایلی که به عقل بنی بشری نمی رسد معتقد است حتی مستهای لندن هم از مردم سرزمینش بهتر هستند چون مردم ایران خاتمی را برای دست دادن با نامحرم تقبیح کرده اند یا به این دلیل که برخی آدرسهای اینترنتی فیلتر شده است . 

بسیاری از همکاران وی معتقدند دروغ یکی از ابزار وی در عرصه خبررسانی است.وی که این روزها پروژه شهید و مجروح سازی در حوادث پس از انتخابات را در جرس دنبال می کند مدتی پیش در دروغی آشکار و بدون اینکه هیچ اشاره ای به طنز بودن مطلب کند، نوشت:"رضا رحيم مشايي" فرزند آقاي مشايي نامه اي به او نوشته و گفته كه خواهرم يعني عروس احمدي نژاد پس از راهپيمايي ۲۲ بهمن ديگر به منزل احمدي نژاد نمي رود. این خبر که از اساس دروغ بود مدتی مایه خنده همکارانش شد.



در مدت حضور در آمریکا، علی‌نژاد که به شدت به دنبال فراهم کردن جای پایی در اپوزیسیون خارج نشین بود ازهمان روحیه فرصت طلبی  استفاده کرد چند بار در جمع سلطنت طلب ها و منافقین معترض حاضر شد و از جمله در روز ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۹ در سان فرانسیسکو سخنرانی کرد و در کنار دشمن درجه یک ملت ایران مردم متدین ایران را با تهدید مورد خطاب قرار داد «سی سال ما لرزیدیم، اینک شما بلرزید». این افاضات در حالی اتفاق افتاد که بحث حمله به ایران جدی تر می شد و به نظر می رسید علی نژاد هم از چنین تهاجمی علیه ایران اگر نفع شخصی او در آن وجود داشته باشد جانانه استقبال می کند. 

دامنه همکاری های او با یانکی ها تا آن جا پیش رفت که او در ۲۹ اوت ۲۰۰۹ مصاحبه‌ای با صدای آمریکا انجام داد که در آن قطعاتی از کارهای ویدیویی علی‌نژاد با رویکرد حمله به جمهوری اسلامی و تشویق مردم ایران به قرار گرفتن در برابر اسلام تبلیغ می شد. 



در حال حاضر علی نژاد در حالی که به یک اپوزیسیون کوچک خارجی تبدیل شده در آخرین صحبتهایش با رادیو بی بی سی در مورد حجاب چنین می گوید: 
ما می دانیم سران اصلاح طلب به حجاب اجباری اعتقاد ندارند ولی چرا این موضع را رسما اعلام نمی کنند! علی نژاد به عکس های برخی اصلاح طلبها با زنان بی حجاب ایرانی اشاره کرد و خطاب به آنان گفت: این موضوع را صریحا اعلام کنید. 

البته علی نژاد نظر خود را درباره حجاب قبلا هم اعلام کرده بود و با عنوان این که پوشیدن مقنعه یکی از ناراحت کننده ترین خاطرات مدرسه اش است آن را یک نگاه غیر امروزی عنوان کرده بود! 

گفتنی است علی‌نژاد با نام شناسنامه‌ای معصومه علی‌نژاد قمی، در روستای قمی‌کلا از توابع بابل به دنیا آمد. او خبرنگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامهٔ اصلاح طلب همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد. 

از او در روزنامه‌های شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هم‌میهن و اعتماد ملی نیز نوشته‌هایی منتشر شده است. وی در نوشته های خود همواره به فرهنگ دینی ملی مردم ایران تاخته است و سرانجام به بهشت موهوم خود پناهنده شد تا از دیگر دوستان خبرنگار اصلاح طلبش که به دامن غرب گریخته اند جا نماند. 

البته جایگاه فعلی او چندان محکم نیست زیرا او به زعم دوستان همفکرش یک خبرنگار متوسط است که جز نوشته های احساسی نمی توان انتظاری از او داشت بنابراین با توجه به این رویکرد تکاپوی او برای بقا در حاشیه امن دشمنان شناخته شده مردم ایران موضوع عجیبی نیست. 

صرف نظر از این که نگاه ملت ایران به این دست از افراد فرصت طلب که همه منافع کشورشان را صرف منافع شخصی خود می کنند چیست، آنچه به صراحت مورد تأییدخبرنگاران حرفه ای داخلی و خارجی است این است که علی نژاد مسیح نیست حتی اگر هفته نامه انگلیسی تایم بگوید.

بیوگرافی جوجه اردک زشت شبکه صدای امریکا


                                                    وگرافی مسیح علی نژاد

 مسیح علی نژاد

معصومه علی‎نژاد قمی، معروف به مسیح علی‎نژاد در سال ۱۳۵۵ در بابل متولد شد. او روزنامه‎نگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد. از او در روزنامه‎های شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هم‎میهن و اعتماد ملی نیز نوشته‎هایی منتشر شده است.
علی‎نژاد به‎همراه عناصر افراطی و نفوذی مدعی اصلاح‎طلبی پس از فرار به آمریکا، معرکه‎گیر تجمعات ۲۰-۳۰ نفره ضد انقلاب در شهرهای واشنگتن، نیویورک و بوستون شد. در این تجمعات عناصری نظیر محسن سازگارا، فاطمه حقیقت‎جو، علی افشاری، علی‎اکبر موسوی خوئینی، محمد تهوری، احمد باطبی، مسیح علی‎نژاد و... حضور پیدا می‎کنند و ضمن معرکه‎گیری تلاش می‎کنند تا خود را نزد طرف آمریکایی، فعال و به درد بخور! نشان دهند. این طیف همچنین پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و به‎ویژه در روزهای منتهی به ۱۸ تیر، از سوی رسانه‎های بدنام غربی (صدای آمریکا، رادیو فردا، بی‎بی‎سی، گویانیوز، روز نت، رادیو زمانه و...) به عرصه فعالیت فراخوانده شدند تا به تحریک بی‎هزینه برای آشوبگری بپردازند. خبرنگار فراری نشریات زنجیره‎ای اصلاح‎طلب، اکنون در لندن اقامت دارد و با سایت جرس همکاری می‎کند.
به نظر می رسد چنین افرادی که سال ها تحت قوانین اسلامی و شرایط مساوی حقوق بشر در ایران فعالیت می کردند هرگز به عنوان یک ایرانی مسلمان دغدغه اعتلای ایران و اسلام را در سر نمی پروراندند و بیشتر به فکر ارضای امیال های شخصی خود بوده اند و از موضع گیری آنان پس از خروج از کشور نیز چنین بر می آید که مخالفتشان با جمهوری اسلامی نه یک مخالفت اصولی و دارای مبانی منطقی بلکه بیشتر مخالفتی از جنس غریزه های جنسی است. مخالفتهایی که تماما در یک کلام خلاصه می شود: چرا جمهوری اسلامی نمی گذارد ما لخت باشیم و در خیابانهای تهران خود را نمایش بدهیم؟

 بقیه تصاویر در ادامه مطالب

 

ادامه نوشته

تصویر سند شکایت الهام ستاکی از مهدی فلاحت

جمشید چالنگی در تازه‌ترین اقدام جهت لاپوشانی کردن فساد اخلاقی‌ خود در وبلاگ تازه تاسیسش اتهام "فساد اخلاقی‌" را در نتیجه فضاسازی منفی‌ دوستان سابق خود قلمداد کرد و با نام بردن از مهدی فلاحتی - مجری فعلی‌ صدای امریکا - وی را شخصی‌ فاسد معرفی کرد.

 جمشید چالنگی مجری سابق بخش فارسی تلویزیون صدای امریکا به تازگی در یادداشتی در وبلاگ خود به موضوع اخراجش از صدای امریکا پرداخته است که واکنش هایی را به همراه داشته است. 

 وی که مجری برنامه تفسیر خبر در VOA بود نوشته که به دلیل اینکه وزارت امور خارجه امریکا پشتیبان این شبکه است فریادش به جایی نرسیده است. فساد اخلاقی جمشید چالنگی با خبرهایی مبنی بر خواسته های غیراخلاقی او از "نگار محمدی" یکی از کارمندان زن صدای امریکا بر سر زبان ها افتاد.
در همین رابطه پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر در خبری این طور آورده است: مجری سابق صدای امریکا، جمشید چالنگی که سوءاستفاده از موقعیت شغلی و وادار کردن کارکنان تازه وارد خانم صدای امریکا موجبات اخراجش را از صدای امریکا فراهم کرد در تازه‌ترین اقدام جهت لاپوشانی کردن فساد اخلاقی‌ خود در وبلاگ تازه تاسیسش اتهام "فساد اخلاقی‌" را در نتیجه فضاسازی منفی‌ دوستان سابق خود قلمداد کرد و با نام بردن از مهدی فلاحتی - مجری فعلی‌ صدای امریکا - وی را شخصی‌ فاسد معرفی کرد که پرونده فساد اخلاقی‌‌اش در اثر شکایت الهام ستاکی -کارمند پیشین صدای امریکا - در محاکم قضایی امریکا همچنان مفتوح است. جمشید چالنگی برای اثبات ادعای خود مخاطبان را فرا خواند تا "سراغی از خانم الهام ستکی بگیرند و از او بپرسند که چرا از صدای امریکا اخراج شد."


این پایگاه خبری همچنین ابراز داشته که جمشید چالنگی در ادامه با تاکید چند باره بر فساد اخلاقی‌ مهدی فلاحتی می نویسد: چرا شخصی که مورد هتک حرمت قرار گرفته (الهام ستاکی) اخراج می شود اما شخص خاطی و متجاوز (مهدی فلاحتی) به جای اخراج، ترفیع درجه گرفته و در جایگاه مهم و حساس تری قرار می گیرد؟ و مسئولیت جذب و گزینش مجریان جدید که غالبا خانم هستند به وی سپرده می شود؟ امثال خانم ستاکی در صدای امریکا زیادند. افرادی که از ترس اخراج مجبورند دم فرو ببندند و سکوت اختیار کنند.

گفتنی است که پیشتر مستنداتی در رابطه با فساد اخلاقی مهدی فلاحتی از کارمندان صدای امریکا و شکایت الهام ستاکی از وی در رسانه ها منتشر شده بود.

    
تصویری از سند شکایت الهام ستاکی از مهدی فلاحتی؛ این شکایت در تاریخ ۱۹ مارچ ۲۰۱۰ به دادگاه بخش کلمبیا در آمریکا ارایه شده است و در آن الهام ستاکی به اتهام ایجاد ضرب و هتاکی از مهدی فلاحتی شکایت کرده است


فضائل عزیزان مسئول پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر در پایان مطلب خود با فاسد خواندن علیرضا نوری زاده می نویسد: جمشید چالنگی بعد از اخراج شدن از صدای امریکا در تلویزیون موسوم به "ایران فردا" که با مدیریت شخص فاسدی - علیرضا نوری زاده - اداره می شود، مشغول به کار شده است. منتقدین پیشنهاد می کنند با توجه به فساد اخلاقی‌ جمشید چالنگی و علیرضا نوریزاده، نام تلویزیون ایران فردا به "فساد تی‌وی" تغییر داده شود که مناسب ترین واژه در جهت توصیف شخصیت اداره کننده آن‌ می باشد.

گفتنی است که پیشتر نیز فیلمی از علیرضا نوریزاده بر روی یوتیوب منتشر شده بود که رسوایی اخلاقی وی را به همراه داشت.

منبع: رسانه ایران

سخنان جمشید چهارلنگی درباره اخراج الهام ستاکی از صدای امریکا

 
افشاگریه درباره اخراج الهام ستاکی از صدای امریکا
 
چرا شخصی که مورد هتک حرمت قرار گرفته اخراج می شود اما شخص خاطی و متجاوز به جای اخراج ترفیع درجه گرفته و در جایگاه مهم و حساس تری قرار می گیرد؟ و مسئولیت جذب و گزینش مجریان جدید که غالبا خانم هستند به وی سپرده می شود؟ امثال خانم ستاکی در صدای امریکا زیادند. افرادی که از ترس اخراج مجبورند دم فرو ببندند و سکوت اختیار کنند.
جمشید چالنگی مجری سابق تلویزیون فارسی صدای امریکا (VOA) که پس از اخراج از این شبکه، مدتی است همکاری خود را با تلویزیون ایران فردا به مدیریت علیرضا نوری زاده آغاز کرده به تازگی در وبلاگ خود از شایعات موجود در صدای امریکا پیرامون خروجش از این شبکه نوشت.

 این مجری سابق صدای امریکا که "شایعه سازی" را "نتیجه ناکارآمدی مدیریت صدای امریکا" می داند در وبلاگ خود نوشت: در هفته های گذشته پیام ها و درخواست های زیادی مبنی بر دروغ پردازی، فضاسازی منفی دوستان سابق شایعه پراکنی، علیه من مبنی بر فساد اخلاقی دریافت کردم. این تلاش های بی حاصل نشات گرفته از حسادت و کینه توزی های کهنه ای است که بار دیگر سر باز زده و خود را این گونه نشان می دهد. مستحضرید که من قبلا در صدای امریکا اجرای برنامه تفسیر خبر را بر عهده داشتم. برنامه ای که طبق نظرسنجی های صدای امریکا حداقل به مدت ۳ سال متوالی پر بیننده ترین برنامه این شبکه بود.

وی در یادداشت خود با تاکید زیادی ابراز می دارد: به جرات می توان گفت امثال من بودند که صدای امریکا را صدای امریکا کردند. اگر تیم موفق تفسیر خبر نبود سال ها پیش می بایست شاهد از هم پاشیدن این شبکه می بودیم.

جمشید چالنگی البته بر روی موضوع اخراجش از صدای امریکا سرپوش می گذارد و در یادداشت خود، آن را به گونه ای دیگر جلوه می دهد. وی که پس از مدت ها به تازگی به سراغ موضوع کهنه شده اخراجش رفته می نویسد: متاسفانه به دلیل مدیریت نالایق و ضعیف و حفظ آبروی حرفه ای چندین و چند ساله خود مجبور به ترک این شبکه شدم. هر چند همکاران سابق تمام تلاش خود را کردند تا وانمود کنند من از صدای امریکا اخراج شدم اما چیزی که عیان است اینکه این صدای امریکا است که به من بدهکار است و این من بودم که از صدای امریکا شکایت داشته و دارم، نه آنها. من در تمامی این مدت لب فرو بستم و حرفی نزدم. انسان موفق هر جا برود موفق خواهد بود. در طول زندگی ام همیشه سعی کرده ام متکی به خود باشم و وابسته به کسی نباشم.

این مجری تلویزیون تازه تاسیس ایران فردا اظهار می دارد: وقتی از صدای امریکا بیرون آمدم از رسانه های مختلف درخواست همکاری داشتم اما به دلیل ملاحظات شخصی دست رد به سینه خیلی ها زدم تا اینکه دوست دیرینه و عزیزم آقای نوری زاده تلویزیونی را با عنوان ایران فردا راه اندازی نمود و خواست من هم در این شبکه سهمی داشته باشم. این شد که برنامه تفسیر خبر این شبکه به من محول شد. من تمام تجربیاتی که در طول سال ها اندوخته ام را در این برنامه به به کار بگیرم. به همین دلیل در مدت زمان کوتاهی این برنامه جای خود را در میان ایرانیان پیدا کرد.

وی در ادامه مطلب خود می آورد: از آنجایی که برخی نمی توانستند شاهد این موفقیت ها باشند و از طرفی عدم حضور من و امثال من در صدای امریکا موجب کاهش سطح کیفی برنامه های شبکه و در نتیجه ریزش شدید مخاطب در این شبکه شده بود که به نوعی بر حق بودن من را اثبات می کرد و شاهدی بود بر مدعای صحبت و عملکرد من و امثال من در صدای امریکا، به همین دلیل کارشکنی ها و سنگ اندازی ها شروع شد.

جمشید چالنگی در مورد سنگ اندازی هایی که همکاران رسانه ای وی انجام داده اند این گونه ابراز می دارد: اولین سنگ اندازی منصرف کردن کسانی بود که با من همکاری می کردند تا برنامه نوپای تفسیر خبر در ابتدای کار با مشکل روبرو شود اما در این بخش به نتیجه ای نرسیدند و منصرف شدند. بخش بعدی تخریب چهره حرفه ای و کاری من بود که به دلیل کارنامه شفاف و درخشان من این گزینه نیز بی نتیجه ماند. به همین دلیل است که به پرونده سازی و لجن پراکنی در اذهان عمومی روی آوردند. از این رو هجمه های مختلف و شایعه ها و فضاسازی ها در هفته های اخیر علیه من و برنامه تفسیر خبر شبکه ایران فردا به اوج خود رسید.

وی می نویسد: باید به اینها گفت همه این فضاسازی ها سندی است بر مدعای صحبت های من. زیرا اگر مطالبی که اینها می گویند راست بود نیاز به طرح در فضای مجازی و ... نبود. آنها می توانستند با ارائه اسناد از من شکایت کرده و به خواسته شان برسند. بیننده ها و طرفداران برنامه تفسیر خبر می دانند این من بودم که از صدای امریکا شکایت کرده و در شکایت خود نیز مسائل مختلفی را مطرح نمودم هر چند به دلیل اینکه وزارت امور خارجه امریکا پشتیبان این شبکه است فریاد من به جایی نرسید و به همین منظور نتوانستم به کار خود در صدای امریکا ادامه دهم.

این مجری برنامه تفسیر خبر درباره مطالبی که از فساد اخلاقی وی خبر می دهد بیان می دارد: شایعه هایی که علیه من مبنی بر فساد اخلاقی مطرح شده بیش از اینکه متوجه من باشد گریبانگیر افرادی است که از طریق زد و بند با افراد مختلف در حال حاضر در جایگاهی هستند که به هیچ عنوان لایق آن نبوده و نیستند. جالب اینکه این افراد به دلیل فساد اخلاقی در محاکم قضایی امریکا پرونده فساد اخلاقی دارند و در حال حاضر این پرونده هنوز بسته نشده است. برای اثبات این ادعا می توانید سراغی از خانم الهام ستاکی بگیرید و بگویید چرا این شخص از صدای امریکا اخراج شد؟

جمشید چالنگی می پرسد: چرا شخصی که مورد هتک حرمت قرار گرفته اخراج می شود اما شخص خاطی و متجاوز به جای اخراج ترفیع درجه گرفته و در جایگاه مهم و حساس تری قرار می گیرد؟ و مسئولیت جذب و گزینش مجریان جدید که غالبا خانم هستند به وی سپرده می شود؟ امثال خانم ستاکی در صدای امریکا زیادند. افرادی که از ترس اخراج مجبورند دم فرو ببندند و سکوت اختیار کنند. گفتنی ها زیاد است من هم بنا نداشته و ندارم به این موضوعات بپردازم تا جمهوری اسلامی بهره برداری کرده و شاد شود. اما به همین میزان اکتفا می کنم تا هم پاسخی به طرفداران و حامیان خود و برنامه تفسیر خبر باشد و هم تلنگری برای شایعه سازان باشد که در صورت ادامه پیدا کردن این دروغ ها مجبور به افشای حقایقی می شوم که عواقب آن به عده خود آنها خواهد بود.

گفتنی است این یادداشت مجری سابق صدای امریکا واکنش هایی انتقادی در در رسانه های خارج از کشور به همراه داشته که وی را متهم به دروغگویی می کنند.

پیشتر اخباری مبنی بر تحرکات گروه جمشید چالنگی در صدای امریکا در رسانه ها منتشر شده بود که برخی حاکی از سوء استفاده و آزار جنسی برخی کارکنان زن این شبکه از سوی این گروه و البته شخص جمشید چالنگی بود.
 

عقده های فروخورده یک ضدانقلاب

رقابت فریبا و گلشیقته در برهنگی!+عکس

 
 
فریبا داودی این روزها در حال انتشار تصاویر بی حجاب و بعضا خصوصی خود برای جلب توجه بیشتر در بین ضدانقلاب فراری می باشد!

فریبا داودی مهاجر که چندی پیش در facebook برایش خواستگار پیدا شده بود این روزها در حال انتشار تصاویر بی حجاب و بعضا خصوصی خود برای جلب توجه بیشتر در بین ضدانقلاب فراری می باشد!
به گزارش ندای انقلاب فریبا داودی مهاجر که این روزها در آمریکا و در آغوش ضدانقلاب در حال خرج کردن پولهای اهدایی موسسات آمریکایی می باشد در مبارزه سیاسی!!!به نتیجه ای نرسیده و ظاهرا در برهنگی با گلشیفته فراهانی(هنرپیشه فاسد فراری از ایران) رقابت گذاشته است و به نظر می رسد به زودی دراین رقابت پیروز خواهد شد و جماعتی از ضدانقلاب را که منتظر چنین فرصتی هستند را خوشحال خواهد کرد!
البته برای حامیان داخلی این جماعت که بعضا با نادانی از این فرد بعنوان اسطوره زنان مبارز!!!یاد می کنند باید مشخص شده باشد که امثال فریبا داودی مهاجر که سالها از دولت اصلاحات ارتزاق می کردند امروز در حال گشایش عقده های فروخورده خود در دوران جوانی و نوجوانی هستند و برهنگی همچون .... را بعنوان بهترین راه ابراز وجود یافته اند!

 

فریبا داوودی .روزبه بختیاری منش.




 

فریبا داوودی مهاجر.روزبه بختیاری منش

فریبا داوودی مهاجر

 

فریبا داوودی مهاجر.ضد جنبش سبز

 

 

فریبل داوودی مهاجر.روبه بختیاری منش

 

فریبا داوودیس مهاجر.روزبه بختیاری منش.

 

فریبا داودی مهاجر کیست

 فریبا داوودی مهاجر مشاور فرهنگی دولت خاتمی

فریبا داوودی مهاجر

فریبا داوودی مهاجر.کشف حجاب.روزبه بختیاری منش.

 بیوگرافی فریبا داوودی مهاجر

فریبا داوودی مهاجر عضو سیاست گذاری سازمانی غیر قانونی به نام تحکیم وحدت علامه است. وی در سال 1380پس از آشنایی با علی افشاری رئیس دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی به طور جدی وارد برخی از جریانهای سیاسی می شود.
او درابتدا آنچنان خود را مقید به حجاب و مبانی اسلام نشان می دهد که مورد انتقاد دوستان خود قرار می گیرد.فریبا داوودی مهاجر و هم مسلکان وی پس از آنکه در انتخابات 1384 با اقبال مردمی مواجه نشدند با تغییر رویکرد سعی کردند چهره ای دیگر از خود نشان دهند, با هماکاری با جناح هایی که با کلید زدن پروژهایی با پوشش دموکراسی و حقوق بشر اهداف دوستان خارج نشین خود را دنبال می کردند.

علی افشاری پس از آنکه جلوی دوربین های تلویزیونی به خیانتها و گناهانش به ملت اعتراف کرد با دختر فریبا داوودی مهاجر ازدواج کرد و از ایران خارج شد.از جمله خیانت های علی افشاری در زمان حضور در ایران آنچنان که خود اعتراف می کند تقلیل بعد اسلامیت نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در واقع هدف ,تبدیل شدن به یک حکومت غیر دینی است .

  فریبا داوودی مهاجر ارتباطش را با علی افشاری که به عنصری ضد انقلاب در خارج تبدیل شده بود و حتی همکاری هایش را با سازمان های جاسوی و سنای امریکا کتمان نمی کرد ادامه داد و جریان امضا سازی و دروغ پراکنی را علیه نظام دنبال کرد.در دوران اصلاحات حکم های فراوانی برای فریبا داوودی مهاجر به عنوان مشاور خورده شد و مشاوره های زیادی را به مدیران اصلاح طلب ارئه می کرد,وی هدف از گرفتن پست های مشاوره ای در دوران اصلاحات را این چنین بیان می کند:

تغییر قانون اساسی یک از اهداف من بوده و به همین دلیل وقتی که فعالیت می کردم به این تغییر قانون اساسی اهتمام داشتم.

وی در آن دوران به عنوان مشاور رئیس جمهور در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری,مشاور وزیر علوم و مشاور وزیر ارشاد اسلامی مشغول به کار بوده است.

در لابلای اظهارات فریبا داوودی مهاجر در آن زمان اظهاراتی ضد مبانی اسلامی و دینی به چشم می خورد نظیر:
طرح هایی برای وارد کردن مفاهیم به روز غربی در احکام شریعت اسلامی در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک در دستور کار است.
برای توسعه دین باید از روشنفکران غربی بهره گرفت.

وی علت تغییر مداوم ظاهر خود را ترس از کنار زده شدن از برخی محافل سیاسی می داند.اوپس از خروج از ایران با همکاری دوستان خارج نشین خود هدایت فتنه ای را دست گرفت که از ابتدا محکوم به شکست بود.

فریبا داوودی مهاجر پس از سالها بازی کردن نقش و تغییر چهره در گفتگو با صدای امریکا رسانه سازمان سیا اینگونه پرده از سکانسی از سناریوی غرب پسند خود بر می دارد.

  فریبا داوودی مهاجر فعال حقوق زنان و روزنامه‌نگار ایرانی است. او مادرزن علی افشاری نیز هست. او دانش‌آموخته رشته علوم‌سیاسی از دانشگاه آزاد تهران است.

 فعالیت‌ها

او سردبیر انجمن روزنامه نگاران جوان، عضو مرکزی کمیته‌ سازمان مدافعان آزادی مطبوعات ایران، همچنین عضو شورای عالی سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار دفتر تحکیم وحدت) است. وی برای نشریات اصلاح‌طلب از جمله «کنشگران» مطلب نوشته است. او از نوشتن برای نشریات مستقل منع شده بود و مطالب و نوشته‌های وی در نشریاتی همچون «روز»، «اعتماد»، «یاس نو»، و «گویا نیوز» به منتشر می‌گردید.

 داوودی در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۶، به دلیل شرکت در تظاهراتی مسالمت آمیز، به چهار سال زندان محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های خارجی، و نشر اکاذیب بود.

روزبه بختیاری منش.فریبا داوودی مهاجر

         

 ماجرای کشف حجاب

فریبا داوودی مهاجر در یک خانواده غیر محجبه به دنیا آمد و رشد کرد. او چادر را شخصا به عنوان پوشش انتخاب کرد ولی پس از سال‌ها، در پارازیت (برنامه تلویزیونی) برای نخستین بار در مقابل دوربین کشف حجاب کرد. او دلیل این تصمیم را اعتراض به فرهنگ مرد سالار عنوان کرد.

               فریبا داوودی      

فریبا داوودی مهاجر

              

فریبا  داوودی مهاجر.روزبه بختیاری منش

                                   بقیه بیوگرافی در ادامه مطالب

ادامه نوشته

ضدانقلابی که منتظریم درVOA کشف حجاب کتد

 
يکشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۲۲
 
 
فاطمه حقیقت جو نماینده مجلس ششم و ضدانقلاب فراری که منتظریم همانند فریبا داودی مهاجر در صدای آمریکا همین حجاب نداشته اش را نیز بردارد و تصاویر بی حجابش کم کم در فضای اینترنت پر شود!



فاطمه حقیقت جو.ضد انقلاب.روزبه بختیاری منش.فتنه 88

 

روزبه بختیاری منش.فاطمه حقیقت جو.

فاطمه حقیقت جو.روزبه بختیاری منش.فتنه ی 88

 

  

کشف حجاب فریبا داوودی مهاجر

 

فریبا داوودی مهاجر که در یک خانواده غیر محجبه به دنیا آمد و رشد کرده بود و چادر را شخصا به عنوان پوشش انتخاب کرد، پس از سالها، در پارازیت (برنامه تلویزیونی) برای نخستین بار در مقابل دوربین کشف حجاب کرد. او دلیل این تصمیم را اعتراض به فرهنگ مرد سالار عنوان کرد!

روسری برداشتند آپارتمان بگیرند 

وقتی دعوای سختی بين داوودی مهاجر و عليرضا نوری زاده بر سر چگونگی تأمين منابع مالی در گرفته بود، نوری زاده فاش كرد كه داوودی مهاجر در آمريكا حاضر شده در ازای تامين خانه و زندگی كشف حجاب كند. نوری زاده خطاب به داودی مهاجر چنين گفت: «شما كی هستيد كه از من منابع مالی مي خواهيد؟ شما وقتی آمديد آمريكا با روسری! منابع مالی تان كی بود؟ كی به شما آپارتمان داد كه روسری تان را برداشتيد؟ هزينه كنفرانس ها بسيار كمتر از مبلغی است كه به عنوان بورسيه در آمريكا به شما پرداخت شده است، بنابراين وقتی حساب كتاب باز می كنيد بدانيد با كی طرف هستيد. خود را نخود هر آش نكنيد و در جاهايی كه از حد و حدود شما بالاتر است دخالت نكنيد.

  فریبا در جنبش ضد انقلاب خارجی

فریبا داوودی مهاجر.روزبه بختیاری منش
 
 
روزبه بختیاری منش.فریبا داوودی مهاجر
 
فریبا بهمراه دخترش
 
فریبا داوودی مهاجر.روزبه بختیاری منش.فتنه 88
 
فریبا داوودی زمان روی کار بودنش در دولت خاتمی
 
فریبا داوودی مهاجر.فتنه 88.روزبه بختیاری منش
 
 
فریبا داوودی مهاجر.کشف حجاب.روزبه بختیاری منش.
 
فریبا داوودی مهاجر.روزبه بختیاری منش
 
روزبه بختیاری منش.فریبا داوودی مهاجر
 
 

حضور فریبا داوودی مهاجر در شبکه صدای امریکا

کشف حجاب فریبا داوودی مهاجر مدیر کل زنان وزارت کشورومشاور وزیر کشور در دولت خاتمی

فریبا دولت آبادی.

سرویس سیاسی ایران حکایت رنگ عوض کردن یاران خاتمی، حکایتی تکرای برای افکار عمومی جامعه شده است و مردم هر روز با خبر جدیدی از تغییر و تحول ظاهری و باطنی مشاوران، وزیران، معاونان و خبرنگاران دولت اصلاحات مواجه می شوند!
 
برخی یاران و همراهان خاتمی در دولت اصلاحات که در آن دوره ۸ ساله، ریاکارانه در پست های دولتی از اسلام و انقلاب دفاع می کردند، امروز هم در "عمل" و هم در "گفتار" نشان می دهند که هیچ اعتقادی به گفته های پیشین خود نداشته اند و اعمال، رفتار، کردار و گفتار آنها تنها از روی تزویر، ریا و عوام فریبی بوده است. 

یکی از این اشخاص؛ فریبا داوودی مهاجر، مدیر کل زنان وزرات کشور، مشاور وزیر ارشاد، مشاور رئیس جمهور در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و مشاور وزیر علوم در دولت اصلاحات است که کوله باری از پست های دولتی را یدک می کشد. 

وی که در حوادث پس از انتخابات از کشور گریخت و به اردوگاه فتنه گران در غرب پیوست، نخستین بار در برنامه ماهواره ای پارازیت نقاب از چهره پلید خود برداشت تا دستان عروسک گردان فریبا داوودی مهاجر پس از چند سال نمایان شود.
 



مشاور سابق خاتمی پس از کشف حجاب در این برنامه تاکید می کند که " دوست من شايد انتقاد شما مبني بر اينكه چرا در مقابل دوربين تا مدت ها حجاب داشتم و در پشت دوربين نداشتم صحيح باشد. اما هر انساني در زندگي شخصي مشكلات و مسايل مخصوص به خود را دارد كه نمي تواند آن را علناً بيان كند. من نزديك به ۲۷ سال چادري بودم و برداشتن آن بعد از اين مدت حتماً مي توانست تبعات مختلفي را در خانواده ايجاد كند يا حتي موجب بروز مشكلاتي براي اطرافيان شود. اما زماني رسيد كه ديدم زمان آن رسيده است كه بايد با خودم و مخاطب شفاف باشم " 

براساس این گزارش، تاسف بارتر از این مسئله بازگشت به گذشته و مرور یکی از سخنرانی های وی است؛ فريبا داوودي مهاجر طي سخناني در مراسم شب تاسوعاي حسيني در حسينيه‌ ارشاد از امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) می گوید و تاکید می کند: "پيام زينب براي زنان ما مسووليت اجتماعي و نه پرده‌نشيني و خانه‌نشيني است." 

وی ادامه می دهد: " پيام ديگر عاشورا افشاگري بود، اگر از ديدگاه جامعه‌شناسي تاريخي به عاشورا بنگريم اين پيام را درك مي‌كنيم. عاشورا جنگ ميان آب و عطش نبود، بلكه مقابله با ظلم و ناداني بود. عاشورا مكتب تاريخ‌ساز و انسان‌ساز و در پي اجراي عدالت بود.
زينب كه پيام آورعاشورا ناميده مي‌شود پيش از آن زني مستقل بود كه در تمام صحنه‌هاي سياسي ـ اجتماعي جامعه حضور داشت. اگر ايشان زني پرده‌نشين بود چگونه مي توانست با چنان اقتداري با يزيد صحبت كند. زينب علي‌الاصول به لحاظ نفس مشاركت در جريان سياسي وارد عرصه عاشورا شد در حالي كه ۱۳۰۰ سال بعد از آن جريان علماي اسلام با مدرسه رفتن دختران مخالفت مي‌كردند. آيا آن‌ها زينب را نشناخته بودند؟ چه مشاركتي بالاتر از حضور در جنگ و عاشورا. آيا سخنان ايشان در برابر يزيد از خون حسين كمتر است و از يك زن پرده‌نشين مي‌شود انتظار چنين سخناني را داشت؟ " 

بازخوانی صحبت های داوودی مهاجر که حدود ۷ سال پیش در جمع اعضای دفتر تحکیم بیان شد، بیش از هر چیز موجب تاسف انسان می شود و قطعا زینب، زینب و حسین، حسین کردن وی همانند قرآن های بر سر نیزه رفته هیچ ارزشی ندارد؛ چه آنکه هرچه می گذرد، داوودی مهاجرعریان تر و برهنه تر از دیروز می شود! 

مشاور وزیر ارشاد دولت خاتمی که روزی قرار بود با آقای وزیر مردم را ارشاد کرده و فرهنگ جامعه را تعالی ببخشند، هر روز تصاویر جدیدتری از برهنگی خود منتشر می کند تا مردم بیش از گذشته با چهره واقعی این عروسک خیمه شب بازی غرب آشنا شوند.
 

محمد محسن سازگارا کیست

بیوگرافی محمد محسن سازگارا ضد انقلاب فراری در صدای آمریکا

  
 

محمد محسن سازگارا، دارای مدرک دکترا در رشته تاریخ و از جمله اعضای اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی پس از خروج از ایران با صدای آمریکا همکاری کرد.

  -تولد

  1. محسن سازگارا ، در سال 1334 شمسی در تهران و در خانواده ای با بافت متوسط و در خیابان 17 شهریور(شهباز تهران)به دنیا آمد.

     

-دوران تحصیل

وی دوران دبستان خویش را در دبستان دهخدا و دوران دبیرستان را در دبیرستان فیروز بهرام و سپس در دبیرستان البرز تهران گذراند. وی رتبه 96 کنکور را کسب کرد و در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه آریامهر (شریف) مشغول به تحصیل گشت. در چنان فضایی، سازگارا پس از مدتی از ادامه تحصیل در این دانشگاه معتبر ایرانی منصرف شد و به آمریکا رفت تا در دانشگاه شیکاگو در رشته فیزیک و همزمان با آن در رشته جامعه شناسی به عنوان رشته دوم ادامه تحصیل داد. در آن جا بود که سازگارا به فعالیت‌های سیاسی روی آورد و بنا به گفته برخی، به عضویت نهضت آزادی در آمده و عضو انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا شد: «من خودم پیش از انقلاب هم مبارز خارج از کشور بودم. وقتی برای ادامه تحصیل به خارج رفتم از فعالین جنبش دانشجویی خارج کشور هم بودم».

سازگارا همزمان با ادامه تحصیلات با انجمن های اسلامی دانشجویان مسلمان به همکاری پرداخت و حتی در دوره ای مدیریت این انجمن را بر عهده گرفت.

با فراهم شدن زمینه آشنایی وی با ابراهیم یزدی از اعضای نهضت آزادی ، سازگارا به همراه یزدی با نیمه تمام گذاشتن تحصیلات به پاریس رفت و در نوفل لوشاتو وظیفه ترجمه سخنرانی های امام خمینی(ره)به زبان انگلیسی را برعهده گرفت و همزمان با ورود تاریخی امام به میهن در 12 بهمن 1357 با هواپیمای انقلاب وارد کشور شد.

 

-ادعای سازگارا در مورد سپاه

سازگارا همواره خود را از بانیان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می داند و از این حربه علیه مخالفین خویش استفاده می کند .

اوایل دهه هفتاد که وی در نشریه هایی مانند آینه اندیشه به نشر افکار و عقاید انحرافی خود و هجمه به بنیان های نظام مقدس اسلامی می پرداخت در جواب منتقدین همواره به این نکته که او از بانیان اولیه سپاه بوده اشاره می کرد تا منتقدین را ساکت کرده و هرگونه انتقاد به خود را انتقاد به نظام اسلامی و مبانی اصیل آن جلوه دهد.

سازگارا در سلسله مقالاتی که در نشریه آینه اندیشه با عنوان " آمریکا با ما چه خواهد کرد؟" و " ما در مقابل آمریکا چه باید بکنیم؟" با برشمردن توطئه هایی که اینک منکر آن می شود ، یکی از راه های مقابله با آمریکا و توطئه های این دشمن حیله گر را اینچنین توضیح می دهد:

"توقف روند مخاصمه و بدنام کردن و حذف نیروهای متعهد و ملی حاضر در صحنه ایران ...با عنایت به هدف آمریکا برای از میان به در کردن نیروهای انقلاب...باید دانست امروز هر کوششی برای بدنام کردن ، براندازی ،واز صحنه بیرون راندن هر یک از نیروهای انقلابی و ملی حرکتی در جهت منافع اجنبی و توطئه های اوست و به دیده شک باید بدان نگریست"

"آبان ماه سال 57 در نوفل لوشاتوی فرانسه نخستین بار این فکر مطرح شد که چون ممکن است دوره مبارزاتی انقلاب به درازا بکشد باید بفکر یک ارتش مردمی بود. هیچ کس تصوری از پیروزی سریع انقلاب نداشت ، بیشتر مدل انقلاب الجزایر یا کوبا پیش چشم ما بود و یک دوره جنگ طولانی به همین دلیل فکر تشکیل یک ارتش مردمی مطرح شد... با همکاری صادق قطب زاده و دوستان ایشان از دو کانال متفاوت چندین گروه برای آموزش نظامی به خاورمیانه اعزام شدند اما تقریبا همه آنها پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشتند"

دلبسته بودن سازگارا به افکار لیبرالی چنان چه با گروه لیبرالی چون نهضت آزادی و ابراهیم یزدی در تماس بوده و در عین حال علاقه به مدل انقلاب کمونیستی کوبا را جز با تشویش در افکار و ایدئولوژی ایشان و همفکرانشان نمی توان توجیه کرد!.دقت در ادعا های سازگارا نکات بیشتری را روشن می کند و این که سپاهی که وی و هم فکرانش قصد تشکیل آن را داشته اند دارای چه جهت گیری خاصی بوده حائز اهمیت است.

"من به همراه آقای لاهوتی از دبیرستان رفاه عازم باغشاه شدم و در آنجا ظرف یک هفته ضمن جمع آوری سلاح های شهر ، طرح تشکیل ساه پاسداران انقلاب اسلامی را هم نهایی کردیم ، این اسم هم پیشنهاد آقای مهندس محمد توسلی بود که کمی بعد در دولت آقای مهندس بازرگان مسئولیت شهرداری تهران را پذیرفت و طرح تهیه شده برای سپاه توسط آقای دکتر یزدی معاون نخست وزیر در امور انقلاب به دولت و شورای انقلاب رفت"

اینگونه است که سازگارا مخالفین خویش را به تلاش برای براندازی نظام و همسویی با توطئه های دشمنان از جمله آمریکا متهم می کند و امروز با پناه بردن به دامان همان دشمن علیه انقلاب فعالیت می کند!

سازگارا تشکیل سپاه و نقش خود در بنیان این نهاد مردمی را اینگونه توضیح می دهد:

" برادران اگر به صورت جلسات تشکیل سپاه توجه شود اکثرا به دستخط حقیر است . امضای بنده هم پای آن صورتجلسات هست. گو اینکه بسیاری از آن امضا کنندگان اولیه سعادت آن را داشته اند که به فیض شهادت نایل شوند و اگر حسرتی نیز برایم باشد اینست که در کشاکش انقلاب یا در صحنه های جنگ تحمیلی سعادتی را نداشته ام و یقینا خسرانی بزرگ برای من است"

 

 

ادامه نوشته

ماجرای کشف حجاب فریبا داوودی

 

 نوري زاده چندي پيش با مساعدت سفارت و استخبارات رژيم سعودي كنفرانس مخفيانه اي را در لندن برگزار كرد كه در آن شماري از سران گروهك هاي تروريست و تجزيه طلب نظير كومله شركت داشتند و از جمله از خوزستان به عنوان عربستان و متعلق به رژيم سعودي نام برده شد. خبر برخي اظهارات در كنفرانس و پول هاي دريافت شده از رژيم سعودي به سرعت لو رفت و فريبا داودي مهاجر كه نگران بود به خاطر حضور در اين حلقه بدسابقه زير علامت هاي سؤال تازه اي قرار گيرد، به انتقاد از كنفرانس پرداخت. او عملا نوري زاده را مواجب بگير رژيم سعودي خواند تا خود را تبرئه كرده باشد اما نوري زاده كه هنوز از سؤالات درباره نقش آفريني در سناريوي امنيتي «مدحي» و «الماس فريب» رهايي نيافته، اين بار از خيانت يك شركت كننده كنفرانس (داودي مهاجر) به خشم آمده و متقابلا برخي اخبار پشت پرده را فاش كرد. او مي گويد قرار نبوده محتواي كنفرانس رسانه اي شود.

فریبا داوودی مهاجر.روزبه بختیاری منش

 
وي فاش كرد كه داودي مهاجر در آمريكا حاضر شده در ازاي تامين خانه و زندگي كشف حجاب كند. نوري زاده به داودي مهاجر گفت: «شما كي هستيد كه از من منابع مالي مي خواهيد؟ شما وقتي آمديد آمريكا با روسري! منابع مالي تان كي بود؟ كي به شما آپارتمان داد كه روسري تان را برداشتيد؟ هزينه كنفرانس ها بسيار كمتر از مبلغي است كه به عنوان بورسيه در آمريكا به شما پرداخت شده است بنابراين وقتي حساب كتاب باز مي كنيد بدانيد با كي طرف هستيد. خود را نخود هر آش نكنيد و در جاهايي كه از حد و حدود شما بالاتر است دخالت نكنيد اين را به بانوي محترم (داودي مهاجر) مي گويم و به بقيه كه در اين مورد اظهارنظر مي كنند.»
يادآور مي شود داودي مهاجر از همكاران نشريات و احزاب اصلاح طلب پس از مدتي حضور در آمريكا در يك شوي تلويزيوني در صداي آمريكا اقدام به برداشتن روسري كرد! 

به دنبال اين افشاگري متقابلاً علي افشاري (داماد داودي مهاجر) كه خود در دريافت مواجب علني از سازمان هاي ضد ايراني آمريكا گوي سبقت از همقطاران ربوده، دست به كار شد تا از «شرافت سياسي»! خود و داودي مهاجر دفاع كند. افشاري ادعا كرد زندگي مادرزنش در آمريكا از «دستمزد زحمات و كار بدون استراحت در بنيادهاي غيردولتي آمريكا» تامين مي شود اما هيچ توضيحي درباره جزئيات اين زحمات و اساس بنيادهاي ياد شده نكرد، حال آن كه نامبرده فاقد هرگونه توانايي علمي يا فكري و پژوهشي و حتي سياسي درخوري است.
افشاري همچنين نوشت: گرفتن بورس هاي مطالعاتي در آمريكا يك رويه و فرصت هست. برخي حق دارند آن را نپذيرند ولي محق نيستند به تخطئه كساني بپردازند كه از اين فرصت ها استفاده مي كنند. در اين بورس ها به افراد حقوق مي دهند. اما اين حقوق ربطي به دولت آمريكا ندارد و از همان جنس منابع مالي است كه روزنامه نگاران و يا برنامه سازان از رسانه هاي فارسي زبان متعلق به دولت آمريكا مي گيرند.(!) 

اما يكي از عناصر خارج نشين به نام «امين-م» نيز وسط دعواي نوري زاده و افشاري و مادرزنش، نرخ تعيين كرده و نوشته است: «به خداي آزادي قسم روزي ۱۲ساعت كارگري مي كنم و از ايشان مي پرسم آقاي نوري زاده آيا در عمرتان يك آجر روي آجر گذاشته ايد؟ آيا مي دانيد گرفتن قلم ميان انگشتان پينه بسته و زل زدن بر سفيدي كاغذ با چشماني خسته و نيمه باز چه احساسي دارد؟» پيش از اين افرادي چون آرش سيگارچي روزنامه نگار شاغل در صداي آمريكا به دليل طرح پرسش در اين زمينه از سوي نوري زاده به خائن تشبيه و تهديد به اخراج از صداي آمريكا شده بود.

قابل ذکر است فریبا داوودی مهاجر از عناصر اصلاح طلب خارج نشین است که در دولت اصلاحات در سمت مشاور امور زنان جناب خاتمی مشغول به کار بود و در فتنه 88 از حامیان میر حسین موسوی و جریان موسوم به جنبش سبز بودند. 

 

شکایت الهام ستاکی از مهدی فلاحتی بخاطر تجاوز

شکایت مجری زن ایرانی VOA از همکارش به خاطر تجاوز

 خانم الهام ستاکی از مجریان شبکه صدای آمریکا (VOA) با مراجعه به دادگاهی وابسته به کلمبیا در واشنگتن شکایتی را علیه مهدی فلاحتی دیگر مجری این شبکه تنظیم کرده است.

به گزارش رهوا -جمعه ، ۲۸ اسفند ۱۳۸۸ (19 مارس 2010) خانم الهام ستاکی از مجریان شبکه صدای آمریکا (VOA) با مراجعه به دادگاهی وابسته به کلمبیا در واشنگتن شکایتی را علیه مهدی فلاحتی دیگر مجری این شبکه تنظیم کرده است.


 
الهام ستاکی
بنابر این گزارش، سايت مرکز ثبت جرائم عمومي وابسته به دادگاه هاي فدرال آمريکا اتهاماتی که به آقای مهدی فلاحتی وارد شده عبارتند از :
1. آسیب رساندن و ضرب و شتم
2. حمله به قصد ضربه زدن
3. افترا و تهمت علیه خانم الهام ستاکی

 

 
مهدی فلاحتی

این در حالی است که برخی سایت‌های خبری ایرانی یکی از اتهامات وی را "تجاوز جنسی" خوانده‌اند .