بیوگرافی محمد محسن سازگارا ضد انقلاب فراری در صدای آمریکا

  
 

محمد محسن سازگارا، دارای مدرک دکترا در رشته تاریخ و از جمله اعضای اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی پس از خروج از ایران با صدای آمریکا همکاری کرد.

  -تولد

  1. محسن سازگارا ، در سال 1334 شمسی در تهران و در خانواده ای با بافت متوسط و در خیابان 17 شهریور(شهباز تهران)به دنیا آمد.

     

-دوران تحصیل

وی دوران دبستان خویش را در دبستان دهخدا و دوران دبیرستان را در دبیرستان فیروز بهرام و سپس در دبیرستان البرز تهران گذراند. وی رتبه 96 کنکور را کسب کرد و در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه آریامهر (شریف) مشغول به تحصیل گشت. در چنان فضایی، سازگارا پس از مدتی از ادامه تحصیل در این دانشگاه معتبر ایرانی منصرف شد و به آمریکا رفت تا در دانشگاه شیکاگو در رشته فیزیک و همزمان با آن در رشته جامعه شناسی به عنوان رشته دوم ادامه تحصیل داد. در آن جا بود که سازگارا به فعالیت‌های سیاسی روی آورد و بنا به گفته برخی، به عضویت نهضت آزادی در آمده و عضو انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا شد: «من خودم پیش از انقلاب هم مبارز خارج از کشور بودم. وقتی برای ادامه تحصیل به خارج رفتم از فعالین جنبش دانشجویی خارج کشور هم بودم».

سازگارا همزمان با ادامه تحصیلات با انجمن های اسلامی دانشجویان مسلمان به همکاری پرداخت و حتی در دوره ای مدیریت این انجمن را بر عهده گرفت.

با فراهم شدن زمینه آشنایی وی با ابراهیم یزدی از اعضای نهضت آزادی ، سازگارا به همراه یزدی با نیمه تمام گذاشتن تحصیلات به پاریس رفت و در نوفل لوشاتو وظیفه ترجمه سخنرانی های امام خمینی(ره)به زبان انگلیسی را برعهده گرفت و همزمان با ورود تاریخی امام به میهن در 12 بهمن 1357 با هواپیمای انقلاب وارد کشور شد.

 

-ادعای سازگارا در مورد سپاه

سازگارا همواره خود را از بانیان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می داند و از این حربه علیه مخالفین خویش استفاده می کند .

اوایل دهه هفتاد که وی در نشریه هایی مانند آینه اندیشه به نشر افکار و عقاید انحرافی خود و هجمه به بنیان های نظام مقدس اسلامی می پرداخت در جواب منتقدین همواره به این نکته که او از بانیان اولیه سپاه بوده اشاره می کرد تا منتقدین را ساکت کرده و هرگونه انتقاد به خود را انتقاد به نظام اسلامی و مبانی اصیل آن جلوه دهد.

سازگارا در سلسله مقالاتی که در نشریه آینه اندیشه با عنوان " آمریکا با ما چه خواهد کرد؟" و " ما در مقابل آمریکا چه باید بکنیم؟" با برشمردن توطئه هایی که اینک منکر آن می شود ، یکی از راه های مقابله با آمریکا و توطئه های این دشمن حیله گر را اینچنین توضیح می دهد:

"توقف روند مخاصمه و بدنام کردن و حذف نیروهای متعهد و ملی حاضر در صحنه ایران ...با عنایت به هدف آمریکا برای از میان به در کردن نیروهای انقلاب...باید دانست امروز هر کوششی برای بدنام کردن ، براندازی ،واز صحنه بیرون راندن هر یک از نیروهای انقلابی و ملی حرکتی در جهت منافع اجنبی و توطئه های اوست و به دیده شک باید بدان نگریست"

"آبان ماه سال 57 در نوفل لوشاتوی فرانسه نخستین بار این فکر مطرح شد که چون ممکن است دوره مبارزاتی انقلاب به درازا بکشد باید بفکر یک ارتش مردمی بود. هیچ کس تصوری از پیروزی سریع انقلاب نداشت ، بیشتر مدل انقلاب الجزایر یا کوبا پیش چشم ما بود و یک دوره جنگ طولانی به همین دلیل فکر تشکیل یک ارتش مردمی مطرح شد... با همکاری صادق قطب زاده و دوستان ایشان از دو کانال متفاوت چندین گروه برای آموزش نظامی به خاورمیانه اعزام شدند اما تقریبا همه آنها پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشتند"

دلبسته بودن سازگارا به افکار لیبرالی چنان چه با گروه لیبرالی چون نهضت آزادی و ابراهیم یزدی در تماس بوده و در عین حال علاقه به مدل انقلاب کمونیستی کوبا را جز با تشویش در افکار و ایدئولوژی ایشان و همفکرانشان نمی توان توجیه کرد!.دقت در ادعا های سازگارا نکات بیشتری را روشن می کند و این که سپاهی که وی و هم فکرانش قصد تشکیل آن را داشته اند دارای چه جهت گیری خاصی بوده حائز اهمیت است.

"من به همراه آقای لاهوتی از دبیرستان رفاه عازم باغشاه شدم و در آنجا ظرف یک هفته ضمن جمع آوری سلاح های شهر ، طرح تشکیل ساه پاسداران انقلاب اسلامی را هم نهایی کردیم ، این اسم هم پیشنهاد آقای مهندس محمد توسلی بود که کمی بعد در دولت آقای مهندس بازرگان مسئولیت شهرداری تهران را پذیرفت و طرح تهیه شده برای سپاه توسط آقای دکتر یزدی معاون نخست وزیر در امور انقلاب به دولت و شورای انقلاب رفت"

اینگونه است که سازگارا مخالفین خویش را به تلاش برای براندازی نظام و همسویی با توطئه های دشمنان از جمله آمریکا متهم می کند و امروز با پناه بردن به دامان همان دشمن علیه انقلاب فعالیت می کند!

سازگارا تشکیل سپاه و نقش خود در بنیان این نهاد مردمی را اینگونه توضیح می دهد:

" برادران اگر به صورت جلسات تشکیل سپاه توجه شود اکثرا به دستخط حقیر است . امضای بنده هم پای آن صورتجلسات هست. گو اینکه بسیاری از آن امضا کنندگان اولیه سعادت آن را داشته اند که به فیض شهادت نایل شوند و اگر حسرتی نیز برایم باشد اینست که در کشاکش انقلاب یا در صحنه های جنگ تحمیلی سعادتی را نداشته ام و یقینا خسرانی بزرگ برای من است"